محل تبلیغات شما

قانون شفا

نویسنده: کاترین پاندر

مترجم: گیتی خوشدل

حقیقت تکان دهنده درباره شفا

حقیقت تکان دهنده درباره شفا این است که شما در درون خودتان دارای یک شفادهنده هستید. حتی اگر از آن آگاه نباشید. شفادهنده درونتان همواره به طرزی خاموش سرگرم کار است. در حال تعمیر یاخته ها (سلول های بدن) و دفع مواد زائد و خوراک رساندن به نسوج و شفای زخم ها.

گاهی اوقات این شفادهنده خودش را به شکلی متفاوت و عجیب نمایان می کند. زمانی که شخصی بیماری مهلکی دارد و امیدی به نجات یا بهبودی او نیست. ناگهان بی هیچ توضیح و توجیهی، غده یی ناپدید می شود، زخمی التیام پیدا می کند یا قلبی بیمار به سلامت اولیه خودش بازمی گردد. این امر گواه آن است که تن انسان بی تردید، قدرتمندترین و خودکفاترین دستگاهی است که برای بقای حیات بشری وجود دارد.

تخمین زده شده که این نیروی حیات در انسان، حداقل ده بار قدرتمندتر از هرگونه درمان است. اگر چه درمان های متفاوت هم می توانند به افزایش این نیرو کمک کنند.

علت بیماری انیشه ها، عقاید و باورهای نادرستی ست که بر جسم و در جسم حرکت می کنند. و نیروی زندگی را بند می آورند. چند دهه پیش دکتر الکسیس کارل، پزشک و دانشمند مشهور گفت: وقتی احساساتی مثل حسد، نفرت، انزجار، ترس و وحشت، دائمی و تبدیل به عادت شوند، می توانند دگرگونی هایی ارگانیک و بیماری هایی جدی بیافرینند.

پزشکان می گویند که 75 درصد از ما فقط از 25 درصد از قدرت های جسمانی خودمان استفاده می کنیم و تنها نیمی از وجودمان زنده است. در واقع در قیاس با آنچه که می توانستیم باشیم یک آدم کوتوله ایم. در حالی که می توانستیم غولی باشیم و از سلامتی کاملی بهره ببریم.

نیروی پویای که می توانید از طریق استفاده درست از اندیشه و فکر آگاهانه خودتان تولید کنید بسیار عظیم است. چون اندیشه های شما مدام جسمتان را دگرگون می کنند. اندیشه های آگاهانه می توانند به شکلی درست و اصولی جسمتان را از حالت بیماری به تندرستی متحول کنند.

قانون شفا بخش نه »

در مجله یی پزشکی واقعه یی را خواندم که اقتدار اندیشه بر جسم را نشان می دهد:

دو بیمار به پزشکی مراجعه کرده بودند. قرار شد که پزشک تشخیص خود را در دو نامه جداگانه برای آن ها بفرستد. پزشک به یکی از آن ها نوشت که حالش کاملاً خوب است و هیچ بیماری خاصی ندارد. و به دیگری نوشت که وضع قلبش اصلاً خوب نیست و برای افزایش طول عمر خود باید فوراً به کوهستان برود، اگر چه این کار هم کمک چندانی نخواهد کرد.

نامه ها به نشانی اشتباه فرستاده شد. مرد سالم جوان این نامه را دریافت کرد که به سلامتی اش هیچ امیدی نیست. او بی درنگ از کارش دست کشید و به کوهستان رفت و بعد از مدتی مرد. مرد بیمار هم نامه دیگر را دریافت کرد که حالش خوب است و بیماری خاصی ندارد. و پس از چندی صاحب سلامتی کامل شد. همان گونه که گفتیم، حقیقت تکان دهنده درباره بیماری این است که خودتان آن را به خود تحمیل می کنید. از طریق ترس ها و نفرتها و انزجارها و باورها و اعتقادی که به شر و پلیدی دارید.

مثلاً هرگونه اندیشه منفی و ترس زا هورمون هایی در جریان خون ایجاد می کند که می توانند مراکز حیاتی عصبی را فلج کنند. ترس شدید گلبول های قرمز خون را به جوش می آورد و می سوزاند.

هر اندام جسم که ظاهری ناخوشایند و منفی دارد، ساخته و پرداخته شخصی است که احساسی ناخوشایند نسبت به آن عضو داشته است. از هر چه بترسید آن را قوی تر می کنید. شما با افکار منفی خود به اندام های بیمارتان خوراک می رسانید و آن ها را بیمار نگه می دارید. وقتی احساس ناخوشایند برطرف شود، اندامی که ظاهری بیمار دارد از کمبود توجه منفی، گرسنه می ماند و بیماری بالاجبار محو می شود. چون دیگر چیزی نیست تا به آن غذا برساند و آن را زنده نگه دارد.

نخستین قانون شفا

نفی و انکار، نخستین قانون شفاست »

شما می توانید از طریق نفی و انکار، باورها و عواطف منفی را که این چنین سلامتی شما را نابود کرده اند، از ذهنتان پاک کنید. نفی و انکار اولین قدم برای پاک کردن باورهای نادرست و اشتباه ذهن است. وقتی باورهای نادرست را عوض می کنید، می بینید که اوضاع و شرایط دشوار و مشکلات جسمانی شما دگرگون می شوند.

نفی و انکار شیوه یی برای پاک یا حذف یا برطرف کردن است. همچنین این پیام را دربر دارد که بیماری حقیقت ندارد. شما از طریق قانون نفی و انکار، باورهای پلید را از ذهن و ظواهر پلیدی را از جسم تان پاک می کنید.

البته شما از طریق نفی و انکار، وجود وضعیت نامطلوب را نفی نمی کنید. اما از این طریق درون نگری را آغاز می کنید تا علت این وضعیت را پیدا کنید. چون ظاهر بیماری، آفریده طرز تفکر بیمارگونه شماست. فقط در این صورت می توانید حل مسئله را آغاز کنید. شما در واقع اندیشه های نادرست خودتان را که موجب وضعیت فعلی شده اند را نفی می کنید. آنگاه مفهوم این گفته قدیمی را درمی یابید : اگر بتوانی چیزی را از ذهنت پاک کنی، از جسمت نیز می توانی »

 

چگونه از قانون نه گفتن» یا نفی و انکار» استفاده کنیم؟

 

چون نفی و انکار، مسائل را حذف و حل می کند و انسان را پاک و رها و آزاد می کند، قدرت شفا بخش آن در واژه نه » نهفته است.

منظور ما هر اندیشه، عبارت یا دعایی است که به شما کمک می کند تا به شیوه ای محکم بگویید: نه، این ظاهر منفی را به صورت امری ضروری یا پایدار در زندگیم نمی پذیرم.» بارها و بارها اشخاص مختلف از این این قانون استفاده کرده اند  و با گفتن نه، نه، نه» شفا گرفته اند. وقتی زیر بار اندیشیدن به مشکلات نمی روید و در عوض ذهناً به آن ها نه » می گویید، می توانید خودتان را از انواع و اقسام مشکلات رها کنید.

از شخصی که یک بار مچ پایش پیچ خورده بود و به شدت متورم و دردناک شده بود، شنیدم که از طریق نه» گفتن به درد، یک شبه به صورت کامل شفا پیدا کرد. در طول شب، هر وقت درد می خواست بازگردد، آن شخص می گفت:نه، نمی تواند حقیقت داشته باشد. حقیقت ندارد. این وضع را نمی پذیرم. چیز مهمی نیست و کوچکترین اقتداری ندارد.» و کلامش نیز به وقوع پیوست.

در برابر اوضاع و شرایطی که نمی خواهید پایدار بمانند، از اقتدار ابدی نه»، که در اختیار شماست بهره بجویید.

همه به استفاده از قانون شفابخش نفی و انکار نیازمندند زیرا همه باورهایی منفی دارند که باید از بین بروند.

قوانین نفی و انکار، عفو و بخشایش و رهایی، گام هایی موثر به سوی شفا هستند. (در مقالات بعدی در مورد قانون های عفو و بخشایش و رهایی، صحبت خواهیم کرد.) البته این قوانین باید به صورت مداوم و پیوسته مورد استفاده قرار بگیرند.

ماه ها بود که خانمی خانه اش را برای اجاره گذاشته بود و مستاجر پیدا نمی کرد. برای مخارج دانشکده فرزندانش به این درآمد نیاز داشت. صدها عبارت تاکیدی ساخته و به تکرار آن ها پرداخته بود. اما تا زمانی که از قانون نه» باخبر نشده بود، هیچ اتفاقی نیفتاده بود. تکرار عبارت های تاکیدی به تنهایی نمی تواند ترس و اضزراب را از ذهن پاک کند. از آن به بعد هر وقت مسئله خانه به اجاره نرفته اش، به ذهنش می آمد، بلافاصله به خود می گفت: نه، نه، نه] از هیچ چیز نمی ترسم. مستاجران عالی و کامل اکنون پیدار می شوند. و این خانه را اجاره می کنند.» اگر چه ماه ها تکرار عبارت های تاکیدی موثر واقع نشده بود، همین که سه روز از به کار بردن قانون نفی و انکار گذشت، خانه به اجاره رفت!

مادری نگران برایم نوشته بود: نمی دانم چه پیش آمده! ماه هاست که برای دخترم و خانواده اش عبارت های تاکیدی را می نویسم و تکرار می کنم. ولی اوضاعش خراب تر شده است. دخترم ناراحتی اعصاب دارد و مداوای پزشک هم ظاهراً اثر نمی کند. همسرش هم نزدیک است کارش را از دست بدهد. اخیراً خانه اش  هم آتش گرفته. زندگیش دائماً با آشفتگی دست به گریبان است. پس چرا عبارت های تاکیدی به داد این وضع نرسیده اند؟»

وقتی آن زن از اقتدار شفابخش نفی و انکار باخبر شد، بلافاصله به هر چیزی که مشکل می نمود می گفت: نه! نه! نه!» مثل آبی که بر آتش بریزند، همه ناهماهنگی ها و آشفتگی ها از بین رفتند. دخترش تعادل عاطفی خود را بازیافت. همسر دخترش شغل بهتری پیدا کرد. نوه هایش سلامتی شان را بازیافتند. شرکت بیمه برای آتش سوزی منزل آن ها غرامت قابل توجهی پرداخت کرد. همین که یک شخص به مشکلاتش نه» گفت، آرامش به این خانواده بازگشت.

با تاکید و اقتدار نه» بگویید

نباید با اندیشه ها و کلام و دعاهایی آرام با وضعیت های دشوار روبه رو شوید. و انتظار نتایج رضایت بخشی را داشته باشید.

باید به کاری قاطعانه تر و محکمتر دست بزنید. حکیمان و گذشتگان ما می دانستند که با کاربرد گسترده نفی و انکار می توان به اوضاع و شرایط دشوار مسلط شد و بر آن غلبه کرد. با استفاده از قانون نفی و انکار می توانید سخت ترین آزمون ها را در هم بشکنید. چون نفی و انکار از اقتداری پالاینده و رهاکننده سرشار است.

هیچ چیز به این اندازه ذهن را پاک نمی کند که جسورانه و با شجاعت به چهره پلیدی نگاه کنید و همه ادعاها و قدرتش را نفی و انکار کنید. بگویید: نه، نه، نه! چنین نیست! این وضع وجود ندارد. تو اقتداری نداری، تو هیچ هستی. از برابرم برخیز!»

اعتقاد نداشتن به پلیدی، نیش پلیدی را بیرون می کشد. وقتی نیش پلیدی را درآوردید، اقتدارش را هم نابود می کنید.

چند سال پیش، پرستاری برایم درباره گوینده رادیوی شهرش گفت که قرار بود از سرطان بمیرد. همسر این گوینده از اقتدار شفا بخش نفی و انکار باخبر بود و جرات کرد که به تشخیص پزشکان که واژه علاج ناپذیر» را به کار برده بودند نه» بگوید. وقتی پزشک ها سعی کردند به همسر آن مرد دلداری و آمادگی روحی بدهند، به آن ها گفت: دیگر راجع به این موضوع با من صحبت نکنید. من زیر بار این تشخیص نمی روم. همسرم هنوز موهبت های زیادی دارد که می تواند به جهان ببخشد.»

وقتی دیگر نمی شد از نظر پزشکی کاری برای او کرد، با این تصور که به زودی خواهد مرد، او را از بیمارستان مرخص کردند. و به خانه فرستادند. اما در عوض او زندگی کرد. هر روز به طور منظم دعا و مراقبه می کرد و بی درنگ بهبودش آغاز شد. و بعد از چند ماه درسلامت کامل به کارش بازگشت.

پس از شفا یکی از شخصیت های مشهور تلویزیونی که به خاطر سرطان تحت جراحی قرار گرفته بود، به این گوینده رادیو نامه نوشت و راز شفای او را پرسید. پاسخی که دریافت کرد، چنین بود:

قبل از هر چیز، حرف هیچ کس را درباره خودت نپذیر، مگر این که بگویند به زودی بهبود خواهی یافت. اگر تلاش کردند حرف دیگری را به تو بقبولانند، به حرفشان گوش نکن و هیچ حرفی را باور نکن. بعد از خدا بپرس که می خواهد در زندگیت کدام کار سودمند را به انجام برسانی. حتی یک لحظه هم وقت تلف نکن. فوراً به دعا و مراقبه بنشین و هدایت بطلب.»

در نتیجه هم گوینده رادیو و هم شخصیت مشهور تلویزیونی به سرطان خود غلبه کردند.

به هر اندیشه منفی که از سرتان می گذرد جسورانه بگویید:

هیچ چیز پلید در من و پیرامونم وجود ندارد.» در برابر هرگونه سخن منفی درباره خودتان یا دیگران _ خواه بدگویی و انتقاد، خواه توضیح درباره بیماری و مشکلات مالی ، خواه خبر مرگ و خواه مسائل خانوادگی یا هرگونه خطر و شکست و فاجعه، در پاسخ بگویید: این حقیقت ندارد. هیچ گونه پلیدی نمی تواند واقعیت داشته باشد.» . چه بسیارند مشکلاتی که فقط از طریق همین اندیشه و طرز فکر، حل شده اند.

هشدار، افرادی که سرگیجه دارند به گوش باشند!

« نفی و انکار، نخستین قانون شفا »

چی را با چی بخوریم؟

نفی , ,ها ,های ,» ,نمی ,نفی و ,و انکار ,را از ,را به ,آن ها ,تکان دهنده درباره ,انکار، نخستین قانون

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Joey's style headsmipanmau poteasgarbre انتشارات مستعلی Hadi sermon tiafreercheeba آپدیت نود 32 CnAutotool آیت الهی هزاران مطلب پیرامون طب سنتی و مسایل مرتبط